امروز یه گنجشک افتاده بود وسط خیابون 

فکر کنم خورده بود به شیشه ماشینی چیزی

یهو متوجهش شدم قبل اینکه ماشینا لهش کنند پریدم وسط خیابون و برش داشتم.

قلبش تند تند میزد و بیحال بود

هر کاری کردم اب نخورد و هی چشاشو باز میکرد نگاه میکرد

همونطور که تو دستام گرفته بودمش سوار تاکسی شدم تا زودتر برسم خونه شاید بتونم برسونمش بیمارستان حیوانات نزدیک خونه 

اما از تاکسی که پیاده شدم . یهو دیدم هر دو تا چشاشو باز کرد و بالهاشو یه تی داد و یهو قلبش وایستاد!!!! :((((((((((((((((((((((

هی تش میدادم بالهاشو سرشو . ولی مرررررددد تو دستای من :(((((((((((((((((((((((


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نازل پرده آب | آبشار مصنوعی پرده آب | تولید پرده آب | آبنمای استخری دیواری Isabel مذهبي تولید کننده نخ اکریلیک لب گیری عاشقونه با طمعی شیرین و لذت بخش Asia منبع تحت فشار پردیس موزیک