امشب داشتم از نمایشگاه برمیگشتم به همراه همسر 

طبق عادت که همیشه ماشین بغلی ها رو نگاه میکنم، یهو دیدم چهره راننده ماشین بغلی چه اشناس!!!! 

عهههههه خودشههه؟؟؟ نهههههه؟؟؟

دوست دوره دانشجویی م بود! هم اتاقی 4 سال دوره کارشناسی و یکی از دوستای صمیمی و قدیمی که دقیقا 3 سال بود ندیده بودمش!!! 

هر چی دست ت دادم متوجه نشد! ترافیک بود و ما اروم موازی باهاش حرکت میکردیم سریع موبایل دراوردم ازش فیلم گرفتم رسیدیم پشت چراغ قرمز و هر دو مون کنار هم وایسادیم و منم مشغول فیلم گرفتن، یهو سرش رو برگردوند و منم دست ت میدادم  و غش غش میخندیدم قیافه ش دیدنی بود چشاش هی بزرگتر و بزرگتر میشد یهو گفت عههه عههه سلااام فریباااا عهههه 

و همین.

 و چراغ سبز شد و رفتیم :)))))))))))) 

از دور برای هم دست ت دادیم و گفتم باهات تماس میگیرم اونم گفتم من باهات تماس میگیرم و  

میدونم که هیچ کدوم وقت نمیکنیم با هم تماس بگیریم! 

و حسساااااابی کیف کردم آخی خیلی باحال بود :) 

حالا هی بگین ترافیک بده :))


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اف ال استودیو دانلود سریال دل با کیفیت عالی علیرضا قهرمان نیا مرجع نیازمندی های موبایل Zach Andy پخش لوازم التحریر A guy Called Vahid