یادش بخیر ماه رمضانهایی که جمع مون بیشتر از دو نفر بود! 

ماه رمضان دوران مجردی تو خونه پدر

ماه رمضان های خوابگاه

ماه رمضان های خونه مجردیم 

همه ش پر از خاطره س!

برعکس از ماه رمضان دوره متاهلی خاطره خاصی ندارم البته چرا دوره نامزدی ما مصادف شد با ماه رمضون که کلی میخندیدیم 

اقای همسر سه سوته افطار میکرد بدو بدو از شرقی ترین نقطه تهران خودشو میرسوند غرب تهران که بیاد دنبال من بریم دو ساعت بیرون بگردیم و بدو بدو برگردیم خونه هامون برای سحری اماده بشیم 

ولی ماه رمضان های خوابگاه رو بیشتر از همه دوست داشتم محصوصا سال دوم لیسانس که هر شب بساط خنده و ریسه مون به راه بود جوری که دیگه صدای اتاق بغلی هامون در میومد که عاقا گناه ما که نمیخوایم روزه بگیریم چیه خب نخندین انقد!


هیچوقت یادم نمیره سال دوم دانشگاه اتاق 30 نمیدونم چرا ولی یادمه جزو بهترین سالهای دوره دانشجویی ام بود شاید چون خیلی بچه بودیم و درگیر یسری مسایل نشده بودیم چقدر عکس دارم من از اون اتاق همش هم از سری عکسهایی یهویی که فقط خودت از سر و تهش سر درمیاری!


من چند سالیه از نعمت روزه گرفتن محرومم دروع چرا انصافا محرومم هم نبودم سختم بود تو این شرایط روزه بگیرم! تو این گرما 17 ساعت گرسنگی و تشنگی اخه برای چی واقعا!

بجاش 24 ساعته پای گاز و ظرفشویی در حال افطاری و سحری اماده کردنم! کاری که به شدت ازش متنفرم!

چون عادت به اشپزی سرسری و هول هولکی ندارم! باید همه چی سر صبر و حوصله باشه

امشب برای سحر لوبیا پلو درست کردم و برای افطاری هم حلو پختم و آش رشته! 

از الان عزا دارم برای افطاری و سحری فردا!


چه برنامه ای دارین شما ماه رمضون!؟



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیات کاراته شهرستان اقلید جویا باش ... دلنوشته های یک پدر ... روانشناسی دکوراسیون منزل closed مزه هاي شيک ايراني طب سیستم های امنیتی Randy طرح توجیهی